فریادهای دل شکسته یک بلوچ

فریادهای دل شکسته یک بلوچ

فریادهای دل شکسته یک بلوچ

فریادهای دل شکسته یک بلوچ

این بار من یک بارگی در عاشقی پیچیده ام

 

 

این بار من یک بارگی در عاشقی پیچیده ام

این بار من یک بارگی از عافیت ببریده ام 


دل را ز خود برکنده ام با چیز دیگر زنده ام

عقل و دل و اندیشه را از بیخ و بن سوزیده ام 


در دیده من اندرآ وز چشم من بنگر مرا

زیرا برون از دیده ها منزلگهی بگزیده ام


تو مست مست سرخوشی من مست بی سر سرخوشم

تو عاشق خندان لبی من بی دهان خندیده ام 

molana

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد