مجروح را جراحت و بیمار را مرضعشاق را مفارقت یار میکشدآنجا که حسن دست به تیغ کرشمه برداول جفا کشان وفادار میکشدوحشی چنین کشنده بلایی که هجر اوستما را هزار بار نه یک بار میکشد