فریادهای دل شکسته یک بلوچ

فریادهای دل شکسته یک بلوچ

فریادهای دل شکسته یک بلوچ

فریادهای دل شکسته یک بلوچ

بوی باران، بوی ســبزه، بوی خاک *

بوی باران، بوی ســبزه، بوی خاک *
*شاخه‌های شسته، باران خورده، پاک :*:
* آسمان آبی و ابر سپید * *
" . برگهای سبز بید
" .* عطر نرگس، رقص باد *
" نغمه شوق پرستوهای شاد * * .
:*: خلوت گرم کبوترهای مست ... * . *

* نرم نرمک میرسد اینک بهار خوش بحال روزگار " :*:

* خوش بحال چشمه‌ها و دشتها * . . خوش بحال دانه‌ها و سبزه‌ها *

* خوش بحال غنچه های نیمه باز .:*:. *

" خوش بحال دختر میخک که میخندد به ناز *

. خوش بحال جام لبریز ازشراب * *
* خوش بحال آفتاب .:*: . *

:*: ای دل من گرچه در این روزگار َ :*:

" جامۀ رنگین نمی‌پوشی به کام * * * باده رنــــــگین نمی‌بینی به جام . *
َ ِ نقل وسبزه در میان سفره نیست
* .:*:. جامت از آن می که می‌باید تهی است؛ .:*:.

"

ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم * . *
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب * *
ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار * .:*:. *
* *

گر نکوبی شیشه غم را به سنگ .:*:. *

هفت رنگش می‌شود هفتاد رنگ . *

*

* ( فریدون مشیری )

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد